فرشته ی کوچک خندان من
بهین جانم
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است..
ای به فدای چشم تو..
این چه نگاه کردن است؟...
این نظر توسط ~¤```~عشق دروغین~```¤~ در تاریخ 1348/10/11 و 0:10 دقیقه ارسال شده است | |||
چقدر سختہ وقتے همہ سراغ کسے رو ازت میگیرن که فقط تو میدونے کہ دیگہ نیست...سخت ترش وقتیہ کہ مجبوررے لبخند بزنے و بگے خوبہ... کاش اون لحظه اے کہ یکے ازت میپرسہ "حالت چطوره"؟ و تو جواب میدے" خوبم " کسی باشہ کہ بغلت کنہ و آروم تو گوشت بگہ" میدونم خوب نیستے" تمام درد من این است که یک نفر در زندگیم هست، که نیست ...و من هنوز تورا مثل تمام شدن مشق شب هایم دوست دارم هنوز دست هایم در دست هاے تو بود که باران بارید تو رفتے چتر بیارے و من هنوز که هنوزہ روے این نیمکت منتظرم که یا باران بند بیاد یا تو با چتر بیایے یا تو بے چتر فقط برگردے...لطفأ آدرس لینکتون با اسم در قسمت نظرات ~¤```~عشق دروغین~```¤~ ثبت کنید. |
این نظر توسط ~¤```~عشق دروغین~```¤~ در تاریخ 1348/10/11 و 17:21 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام مطالب فوق العادس.عالی بود.من زاده ی تنهایی ام
در شعر من چرخی بزن ای هد هد دیوانه ام یاری کن اینک قلب را ای مستی بی باد ه ام ما را به دریای جنون گه می کشی گه میروی با من نکن ای جان من ! تو شمع ومن پروانه ام در وادی بی صبر خویش هم تاز من زین مرگ باش افسرده تر از من نگو ،دیدی ولی زندانی ام! آخر شبی از درد خویش فکری کنم بر مرگ خویش! خود را می آویزم به دار درمانده و شیدایی ام! رفتی فلک بر کار خویش از یاد بردی یار خویش دستی به دل داری و من ابری به دل بارنی ام هم صحبت دیوان شدی ایوای بر دنیای خویش مردی کن و ما را ببخش هم صحبتی پنهانی ام! با ما نکردی تو جفا کشتی مرا تو در خفاء زین رسم را با خود ببر منزاده ی تنهایی ام! پاسخ : ok |
انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس
دل من بازدید : 643