loading...
oh,look
سحر بازدید : 103 پنجشنبه 10 فروردین 1391 نظرات (0)

 

  

من عشق را در تو . تو را در دل. د ل را در موقع تپیدن 

و

  تپیدن را به خاطر تو دوست دارم...

 من غم را در سکوت.سکوت را در شب.شب را در بستر

 و

  بستر را برایه اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم....

 من بهار را به خاطر شکوفه هایش.زندگی را به خاطر زیباییش

و

 زیبایی اش را به خاطر تو دوست دارم...

 من دنیا را به خاطر خدایش.خدایی که تو را خلق کرد

  دوست دارم .

نظر يادتون نره!!!!!(ببخشيد ولي فكر كنم زيادي احساساتي نوشتم)

سحر بازدید : 99 پنجشنبه 10 فروردین 1391 نظرات (0)

...آخ آرام تر...

...با چه دلی اینگونه تیغ بر تنم میکش...

...با چه حسی خون بدنم را نظاره میکنی...

...آرزو داشتی مرا سلاخی کنی...

...چه کینه ای پشت نقاب عاشقت داشتی...

...پیکر بی جانم را ببین...

...روزی مرا میپرستیدی...

...روزی من جفت آرزو هایت بودم...

...تیغت را تیز کن طاقت درد ندارم...

...چطور دلت می آید شکنجه ام کنی...

...خون گریه میکنم و تو بی تفاوتی...

...از پیچ و تاب من لذت میبری...

...لعنتی تیغت را بر شاهرگم بکش...

...زودتر از این درد خلاصم کن...

سحر بازدید : 105 پنجشنبه 10 فروردین 1391 نظرات (0)

 

باز دوباره میزنه قلبت تو سینه سازمو

تو سکوتت میشنوی زمزمه آوزمو

حس دلتنگی که میگیره تموم جونتو

هرجا میری میبینی و کم داری منو

تو دلت تنگه ولی انگار تو جنگه با دلم

میزنی و میشکنی با خودت لج کردی گلم

راه با تو بودنو سخت کردی که آسون برم

چشم خوشرنگت چرا خیسه دوباره خوشگلم

حالا بگو کی دیگه اخماتو میگیره

با تو میخنده تب کنی واست میمیره

دست کی شبا لای موهاته

آره خودم نیستم ولی یادم که باهاته

این عشقه تو وجودت توی جونت ریشه کرده

دلت دوباره بی قراره داره دنبال من میگرده

گفتی که میخوای بری سر و سامون بگیری

خواستی اما نتونستی به این آسونی بری

دستت مال هر کی باشه چشمت دنبال منه

هر نگاهت انگاری اسممو فریاد میزنه

من خیالم راحته تا پای جون بودم برات

تو ندونستی چی میخوای تا بریزم زیر پات

همه آرزوهامون دیگه فقط یه خاطرس

نفسم بودی ولی یه تجربه شدی و بس


سحر بازدید : 117 پنجشنبه 10 فروردین 1391 نظرات (0)

ازش پرسیدم چقدر منو دوست داری؟

گفت: به اندازه جوهر خودکارم!

گفتم: خیلی نامردی جوهر خودکارت که یروز تموم میشه!

لبخند زد و گفت: خودکار من اصلا جوهر نداره...

 

 

سحر بازدید : 114 پنجشنبه 10 فروردین 1391 نظرات (2)

زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلو در دید

به آنها گفت من شما را نمبشناسم

ولی فک میکنم شما گرسنه باشید

بفرمایید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم

آنها پرسیدند آیا شوهرتان خانه است؟؟؟؟

زن گفت: نه او دنبال کاری بیرون از خانه رفته

آنها گفتند: پس ما نمیتوانیم وارد شویم منتظر میمانیم

عصر وقتی شوهر به خانه بازگشت

زن ماجرا را برای او تعریف کرد

شوهرش به او گفت: برو به آنها بگو شوهرم آمده بفرمایید داخل

زن بیرون رفت و آنها را به داخل دعوت کرد

آنها گفتند: ما با هم داخل خانه نمیشویم

زن با تعجب پرسید چرا؟؟؟

یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:

نام او ثروت است و به پیرمرد دیگر اشاره کرلد و گفت: نام او موفقیت است

و نام من عشق است.

حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شویم

زن پیش شوهرش بازگشت و ماجرا را تعریف کرد

شوهرش گفت: چه خوب... ثروت را دعوت کنیم تا خانمان پر از ثروت شود

ولی همسرش مخالفت کرد و گفت: چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟؟؟!!!

فرزند خانه که سخنان آنها را میشنید پیشنهاد کرد

بگذاری عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود

مرد و زن هر دو موافقت کردند زن بیرون رفت و گفت:

کدام یک از شما عشق است او مهمان ماست

عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند

و به دنبال او راهی شدند زن گفت: شما چرا می آیید؟؟؟!!!!

پیرمردها با هم گفتند:اگر شما ثروت یا موفقیت را انتخاب میکردید

بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست

   آری...باعشق هر آنچه را بخواهی میتوانی به دست آوری...

سحر بازدید : 105 پنجشنبه 10 فروردین 1391 نظرات (0)

روزی مردی جوان در وسط شهری ایستاده بود و ادعا میکرد

که زیباترین قلب را در تمام آن منطقه دارد

 جمعیت زیادی جمع شدند قلب او کاملا سالم بود و هیچ خدشه ایی روی آن نبود

 و همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تا کنون دیده اند

مرد جوان با کمال افتخار با صدای بلند به تعریف از قلب خود پرداخت.

ناگهان پیرمردی جلو جمعیت آمد و گفت: قلب تو به زیبایی قلب من نیست...

مرد جوان و دیگران به قلب پیرمرد نگاه کردند قلب او با قدرت تمام میتپید

 اما پر از زخم بود قسمت هایی از قلب او برداشته شده و تکه هایی

جایگزین آن ها شده بود و آنها به راستی جاهای خالی را به خوبی پر نکرده بودند

مردم که به قلب پیرمرد خیره شده بودند با خود میگفتند که چطور او ادعا میکند

که زیباترین قلب را دارذ؟؟؟؟؟؟

مرد جوان به پیرمرد اشاره کرد و گفت:

تو حتما شوخی میکنی... قلب خود را با قلب من مقایسه کن

قلب تو فقط مشتی زخم و بریدگی است

 پیرمرد گفت: درست است قلب تو سالم به نظر میرسد

اما من هرگز قلب خود را با قلب تو عوض نمیکنم

هر زخمی نشانگر انسانی است که من عشقم را به او داده ام

من بخشی از قلبم را جدا کرده ام و به او بخشیده ام

گاهی او هم بخشی از قلب خود را به من داده است که به جای آن

تکه بخشیده شده قرار داده ام اما چون این دو عین هم نبودند

گوشه های دندانه دندانه در قلبم وجود دارد که برایم عزیزند

چرا که یادآور عشق میان دو انسان هستند.....

بعضی وقت ها بخشی از قلبم را به کسانی بخشیده ام

اما آنها چیزی از قلبشان را به من نداده اند این ها همان شیارهای عمیق هستند

گرچه درد آور هستند اما یادآور عشقی هستند که داشته ام .

امیدوارم که آنها هم روزی بازگردند و این شیارهای عمیق را پر کنند

پس حالا میبینی که زیبایی واقعی چیست؟؟؟؟؟

مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد در حالی که اشک از گونه هایش سرازیر میشد

 به سمت پیر مرد رفت از قلب جوان و سالم خود قطعه ایی بیرون آورد

و با دست های لرزان به پیرمرد تقدیم کرد پیرمرد آن را گرفت و در گوشه ایی از

قلبش جای داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را به جای قلب مرد جوان گذاشت

 مرد جوان به قلبش نگاه کرد دیگر سالم نبود اما از همیشه زیباتر بود زیرا که عشق از قلب پیرمرد به قلب او نفوذ کرده بود...


تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
به وبلاگ من خوش آمدید...منتظر نظر هستم..
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    چه قدرمنو دوست دارید؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 70
  • کل نظرات : 158
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 35
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 78
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 83
  • بازدید ماه : 287
  • بازدید سال : 1,697
  • بازدید کلی : 24,690
  • کدهای اختصاصی

    انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس


    کد موزيک

    دل من بازدید : 643
    شاهزادهی من بازدید : 559
    ضدحال به پسرای بی جنبه!!!! بازدید : 527
    ما = خمیر گل چینی! بازدید : 501
    علامت تعجب از دردهایش می گوید! بازدید : 489
    وقتی اعراب ادعای خلیج فارس می کنند بازدید : 473
    عکس عاشقانه سری 1 بازدید : 445
    کاریکاتور/فردوسی‌پوردرنمایشگاه کتاب! بازدید : 437
    یعنی میشه بازدید : 417
    دُخترونـ ه,پايينـ تنـ ه بازدید : 415